سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق چیست
 
قالب وبلاگ

برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید

من آنسوی خیال تو گم شده ام


صدایم کن،


من در غبار برهوت ناکجا آبادی که تو را می جوید گم شده ام

کجایی .... ؟

من بی تو لحظه های نابی را فراموش کرده ام !

لحظه هایی که سرشار از عطر حضور تو بود

و تو شاید کمتر بیاد داشته باشی

آرام باش ....  !

آرام باش و صدای آبی دریا را گوش کن ،

صدای آن ماهی ، که اسیر تور صیاد و دام شد

و می رفت که در تنگ بلور اسیر بماند .....

اما

طلوعی و نگاهی مهربان تمام خیال ماهی اسیر را در هم پیچید

خسته نیستم تو را می خوانم

تو را در میان تمام واژه های بی معنا ، معنا می کنم و ارزانی

لحظه هایی می کنم که ناب ترین آن ،

لحظه دیدار تو بود

نگاه کن ، من بی تو گم شده ام ....

در لحظه های ناب ....

در غبار .......

 در دام صیاد ......

در لحظه های فراموشی .....

و اما تو ................


[ شنبه 90/9/5 ] [ 3:22 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

من باشم و تو باشی و باران، چه دیدنی است

 بی چتر، حسّ پرسه زدن ها نگفتنی است

 پاییز، با تو فصل دل انگیز بوسه هاست

با تو، صدای بارش باران شنیدنی است

 ابری و چکّه می کنی و مست می شوم

 طعم لبان خیس تو الان چشیدنی است!

خیسم، شبیه قطره ی باران، شبیه تو

 تصویر خیس قطره ی باران کشیدنی است

 این جاده با تو تا همه جا مزّه می دهد

 این راه ناکجای من و تو، رسیدنی است

 باران ببار.... بهتر از این که نمی شود

من باشم و تو باشی و باران ... چه دیدنی است


[ یکشنبه 90/8/29 ] [ 6:47 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
***گربه پاییزی من***

در خیال خویش با تو عشق بازی میکند

عاشق است و به رسم دل چه نازی میکند

آی و بین در دل خیالت یکه تازی می کند

در سکوت و خلوتی در کنج دنجی میرود

صید موهای شرابست قصه ی گربه و باز

زیر چنگالی ز مِهر ، قافیه سازی می کند.
\
اون سیاهی شب من اون مثل صبح سپیده
اونی که سه حرفه اسمش اگه بشکنه طلسمش
من دوباره جون میگیرم اون نباشه من میمیرم
گاهی عکسشو توی اب میبینم
دلمو واسش چه بیتاب میبینم
گاهی وقتا میبینم که اومده
نکنه بازم دارم خواب میبینم
اونی که نوره امیده میگن از خدا رسیده
تو سیاهی شب من اون مثل صبح سپیده
اونی که سه حرفه اسمش اگه بشکنه طلسمش
من دوباره جون میگیرم اون نباشه من میمیرم

[ یکشنبه 90/8/29 ] [ 6:44 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
پاییـــــــــز مــرا عـــاشـــق مــی کـنـــــــد

بــــاران عـــــــاشـــــــــــق تــــــــــــــــر

حــالا تـو بگـــــو ایـــن بـــاران پـایـیـــــــــزی بـا مـــن چـــه مــــــی کـنـــــــــد....!!
 
گر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای بین من و توست

اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست

اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست

اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست

اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست

پس با تمام وجود فریاد می زنم:

دوستت دارم...
 
 
 

[ یکشنبه 90/8/29 ] [ 6:43 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
شما یادتون میاد؟؟؟؟؟
یه زمانی بود که با یه نفر دوست می شدی
یه 3-4 سالی باهاش دوست می موندی
تازه خیلی موقع ها کار به ازدواج می کشید و
بادا بادا مبارک بادا

مثل الان نبود که دوستی ها ساعتی باشه
عشق ها کیلویی باشه
دوسِت دارم ها قلابی باشه
قلب ها سنگی باشه
فکر ها پلید باشه
دست ها آلوده به دست دیگری باشه

یه زمانی گفتن دوست دارم سند بود
عین این بود که اسمت رفته تو شناسنامه طرف

دلم برا اون روزها تنگ شده
دلم یه عشق ناب می خواد
یه عشق پاک

[ یکشنبه 90/8/29 ] [ 6:40 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کد قفل راست کلیک