سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق چیست
 
قالب وبلاگ
دخترک فقیر...
21 بهمن 89 - 15:34

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد
[تصویر: DDDD.jpg]

[ پنج شنبه 89/11/21 ] [ 4:55 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]


چهره ام تازه چو برگ گل ناز است هنوز،

نگهم غهچه ی نشکفته ی راز است هنوز،

به درنگی دل ما شاد کن، ای چنگی ی ِ عشق!

که بسی نغمه درین پرده ی ساز است هنوز،

از من و صحبت من زود چنین دست مدار،

که مرا قصه ی جانسوز، دراز است هنوز،

دامن از ما مکش، ای دوست! چو خورشید غروب،

که به دامان توام دست نیاز است هنوز،

سرد مهری مکن، ای شمع فروزان امید!

بوسه ام آتش پرهیز گداز است هنوز،

نفسی در بر من باش، که عطر نفسم،

چون شمیم گل تر، روح نواز است هنوز،

من خداوند وفایم، ز برم روی متاب،

ای بسا سر که به خاکم به نماز است هنوز،

به سر گیسوی سیمین دل دیوانه ببند،

زانکه این سلسله دیوانه نواز است هنوز


[ سه شنبه 89/11/19 ] [ 1:19 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

3dgirl.blogfa.com عکس های عاشقانه، عکس دوتا عاشق ، عشق بازی، عشق

باز هم تکرار

تکرار لحظه ها

تکرار لحظه های بی تو

تکرار فاصله ها

کاش به اندازه لبخندی کوتاه می ساختی این فاصله را


[ سه شنبه 89/11/19 ] [ 1:18 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

 

 

چه دل است ،این دل من ؟

که زیک لرزش اشک _

بر رخ رهگذری _

یا زنالیدن مادر زفراق پسری _

دل من می شکند .

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست.

گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .

                          

چه دل است این دل من ؟

که ز "تردی"چو یکی ساقه تاک _

به شتابی که تگرگ_

بشکند ساقه و از هم بدرد پیکر برگ _

یا به آسانی یک شاخه گل می شکند.

چه دل است ،این دل من ؟

 

هرکجا اشک یتیمی رنجور_

می چکد بر سر مژگان سیاه

هر کجا چشم زنی غم زده با یاد پسر،مانده به راه _

دل من می شکند .

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست .

گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .

 

چه دل است، این دل من ؟

در مزاری که زنی ناله کند _

در عزای پسرش_

یا یتمیمی که کند گریه به سوگ پدرش _

جانم آید به خروش .

ور ببینم پر خونین کبوتر ها را _

یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش _

دل من می شکند .

 

حالت دخترکی ،کوچک و تنها و فقیر _

که به حسرت مند از شیشه ی اشک _

به عروسک نگه گاه به گاه _

وز دل تنگ کند ناله و آه _

دل من می شکند .

چه کنم؟

دلم از سنگ که نیست.

 

ناله پیر زنی غم زده و دست تهی _

که ندارد نفسی .

ضجّه ی مرغ اسیر _

که کند ناله به کنج قفسی .

هق هق مرد غریبی که بلا دیده بسی _

حالت دختر زشتی که زشرم _

رو ندارد به کسی _

دل من می شکند .

 

هر کجا در نگه تازه نهالی خُرد _

از ستیز پدر و مادر خشم آلوده _

می وزد بوی "طلاق" _

وز پراکندگی عائله یی بر خیزد _

در سرا "بانگ فراق" _

دل من می شکند .

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست .

گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست .

 

آن زمانی که به دنبال شهید _

مادر داغ به دل _

سینه می کوبد و می نالد و میگرید زار _

همچنان ابر بهار .

یا زمانی که نشیند در اشک _

به سر سنگ مزار.

و به فریاد، کند نام پسر را تکرار _

دل من می شکند.

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست .

گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .

 

 

چه دل است ،این دل من ؟

دلم از ناله ی مرغان چمن می شکند.

زخیال "غم مردم" دل من می شکند.

دلم از داغ" شهیدان وطن " می شکند.

 

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست.

گریه در خلوت دل، ننگ که نیست.

چه کنم ؟

دل من می شکند!!

w6w20050414230108341991f93.jpg


[ دوشنبه 89/11/4 ] [ 12:29 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

  چه دل است این دل من؟ که ز یک لرزش اشک

بر رخ رهگذری

یا ز نالیدن مادر به فراق پسری

دل من می شکند

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه دل است این دل من؟

که ز تردی چو یکی ساقه تاک

به شتابی که تگرگ

بشکند ساقه و از هم بدرد پیکر برگ

یا به آسانی یک شاخه گل می شکند

چه دل است این دل من؟

هر کجا اشک یتیمی رنجور

می چکد بر سر مژگان سیاه

هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر مانده به راه

دل من می شکند

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه دل است این دل من؟

در مزاری که زنی ناله کند در عزای پسرش

یا یتیمی که کند گریه به سوگ پدرش

جانم آید به خروش

ورببینم پر خونین کبوترها را

یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش

دل من می شکند

حالت دخترکی کوچک و تنها و فقیر

که به حسرت کند از شیشه اشک

به عروسک نگه گاه به گاه

وز دل تنگ کند ناله و آه

دل من می شکند

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

ناله پیرزنی غمزده و دست تهی

که ندارد نفسی

ضجه مرغ اسیر که کند ناله به کنج قفسی

هق هق مرد غریبی که بلا دیده بسی

حالت دختر زشتی که ز شرم

رو ندارد به کسی

دل من می شکند

چه دل است این دل من؟

دلم از ناله مرغان چمن می شکند

ز خیال غم مردم  دل من می شکند

چه کنم ؟

دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه کنم ؟

دل من می شکند .


[ دوشنبه 89/11/4 ] [ 12:15 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
<   <<   66   67   68   69   70   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کد قفل راست کلیک